English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pressure equalized addition funnel U قیف افزایشی متعادل کننده فشار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
offset U رقم متعادل کننده متعادل کردن
offsetting U رقم متعادل کننده متعادل کردن
equilibrium pressure curve U منحنی فشار متعادل
balanced pressure torch [مشعل با فشار متعادل]
corrector U متعادل کننده
balancer U متعادل کننده
stabilizer U متعادل کننده
regulator U متعادل کننده
stabilisers U متعادل کننده
regulators U متعادل کننده
compensator U متعادل کننده
sash balancing weight U وزنه متعادل کننده
delay equalizer U متعادل کننده تاخیری
interchange current U جریان متعادل کننده
line charge compensation reactor U پیچک متعادل کننده
interphase reactor U پیچک متعادل کننده
stabilizing sleeve U غلاف متعادل کننده
ballast U وزنه متعادل کننده
dashpot U استوانه متعادل کننده
counterpoise U نیروی متعادل کننده
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
impedance compensator U متعادل کننده مقاومت فاهری
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
stabilizing sleeve U پرده متعادل کننده گلولههای منور
stabilizing fin U پرههای متعادل کننده گلوله در مسیر
equilibrate U متعادل کردن متعادل شدن
automatic levelling U سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
pressure gaverner U تنظیم کننده فشار
jet mixer U مخلوط کننده با فشار اب
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
high pressure compressor U منراکم کننده فشار قوی
high pressure sterilizer U استرلیزه کننده فشار قوی
membrane keyboard U احساس کننده فشار را فعال میکند
bilge blocks U قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
back pressure turbine U توربین بخاری که تمام بخارخروجی ان با فشار به داخل شبکه گرم کننده جذب میشود
additive U افزایشی
Aug U افزایشی
additives U افزایشی
addition reaction U واکنش افزایشی
addition table U جدول افزایشی
adduct U محصول افزایشی
addition compound U ترکیب افزایشی
addition polymer U بسیار افزایشی
chain growth polymerization U بسپارش افزایشی
increasing load U بار افزایشی
chain polymerization U بسپارش افزایشی
addition resin U بسیار افزایشی
additive inverse U وارون افزایشی
addition polymerization U بسپارش افزایشی
increasing cost industry U صنایع با هزینههای افزایشی
michael addition reaction U واکنش افزایشی مایکل
oxidative addition reaction U واکنش افزایشی اکسایشی
markovnikoff addition reaction U واکنش افزایشی مارکونیکوف
round up U گرد کردن افزایشی
addition elimination reaction U واکنش افزایشی- حذفی
polyadiition reaction U واکنش چند افزایشی
cis addition reaction U واکنش افزایشی سیس
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
even-tempered U متعادل
dominant U متعادل
balanced U متعادل
level-headed U متعادل
equilibrant U متعادل
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
balanced state U حالت متعادل
balanced rudder U سکان متعادل
balancing U متعادل کردن
balanced circuit U مدار متعادل
rounded <adj.> U کامل و متعادل
offset U وزنه متعادل
offsetting U وزنه متعادل
ballast concrete U بتن متعادل
equilibrant U نیروی متعادل
ballast concrete U بتن متعادل
equilibrium flow U جریان متعادل
baling press U پرس متعادل
be in ballast U متعادل بودن
equilibration U متعادل کردن
equilibrium drawdown U افت متعادل
balanced system U سیستم متعادل
balanced armature unit U جوشن متعادل
bales U متعادل کردن
coequal U متعادل ومتساوی
balances U متعادل کردن
soaking U تابش متعادل
lopsided U غیر متعادل
counterbalance U متعادل کردن
balance U متعادل کردن
counterbalanced U متعادل کردن
bale U متعادل کردن
moderate speed U سرعت متعادل
historical cost U قیمت متعادل
counterbalances U متعادل کردن
balance collective forces U نیروهای کلی متعادل
equilibrium moisture content U درصد رطوبت متعادل
balanced load U بار خارجی متعادل
unbalancing U غیر متعادل کردن
unbalances U غیر متعادل کردن
unbalance U غیر متعادل کردن
even keel U حرکت متعادل ناو
stabilization U متعادل کردن تعادل
disequilibrate U غیر متعادل کردن
balanced stock U ذخیره اماد متعادل
balanced supply U اماد متعادل شده
balanced tackle U وضع متعادل وسایل ماهیگیری
equipoise U برابری دروزن متعادل ساختن
balance U تراز شدن متعادل کردن ترازو
balances U تراز شدن متعادل کردن ترازو
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
isometric view U رسمی که سه بعد شی را به نسبت متعادل نشان میدهد
swingweight U وضع متعادل چوب گلف پس ازپایان حرکت
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
deadlock U حالت عدم فعالیتی که در اثروجود دو نیروی متعادل ایجادگردد
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
balance U خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balances U خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
self reacting U بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
low voltage distribution system U شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
balancing U حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
antithyroid U ماده متعادل کنندهء غدد درقی ضد غدهء درقی
balance U تراز کردن متعادل کردن بالانس
depolarize U غیر متعادل کردن متضاد کردن
balances U تراز کردن متعادل کردن بالانس
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
briquetting press U پرس متعادل یا بالینگ پرس
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
counter flood U اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
balanced mobilization U بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com